جدول جو
جدول جو

معنی کج مزاجی - جستجوی لغت در جدول جو

کج مزاجی
(کَ مِ)
حالت و چگونگی کج مزاج. بدذوقی. بدسلیقگی. بدمزاجی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
کج مزاجی
بد مزاجی بد ذوقی بد سلیقگی
تصویری از کج مزاجی
تصویر کج مزاجی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ مِ)
تندخوی، نادان. احمق، لجوج. ستیزنده. (ناظم الاطباء) ، بدمزاج. بدذوق. بدسلیقه. (فرهنگ فارسی معین) :
تو گر کژدم مزاجی لقمه خور پاک
رها کن کج مزاجان را به خاشاک.
امیرخسرو (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(کَ مِ)
کژخاطری. کج طبیعتی. کژنهادی. رجوع به کژخاطری و کژنهادی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کژ مزاجی
تصویر کژ مزاجی
حالت و کیفیت کژ خاطر کج طبیعی کژ دلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کج مزاج
تصویر کج مزاج
کج طبع بنگرید به کج طبع بد مزاج بد ذوق بد سلیقه: (تو گر کژدم مزاجی لقمه خور پاک رها کن کج مزاجان را بخاشاک) (امیر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد مزاجی
تصویر بد مزاجی
ترشروئی تندخوری تندخویی کج خلقی، ترشرویی عبوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تر مزاجی
تصویر تر مزاجی
کیفیت و حالت ترمزاج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کژ مزاج
تصویر کژ مزاج
کژ خاطر: (آن کژ مزاجی کز دغا مانند فرزین کژ رود چون بندق فرزین شده سر زیر کن کون با زبر)، (امیر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
هواخوٰاهی، بد خلقی
دیکشنری اردو به فارسی